کشتزاری آغشته به ما

‍۱۳۹۰/۰۸/۲۸

مجله‌ی آسمان، شماره ۹۳

وحید شریفیان

مخاطب و اجرای «کشتزار»

ما ساعت پنج صبح از خواب بیدار نشدیم و می‌دانستیم به یک اجرای هنری می‌رویم؛ که حالا طناب داری بود و امیر معبد که روی یخی ایستاده که دارد آب می‌شود و اگر آب شود حلق‌آویز.

اجرای اخیر معبد پیش از این‌که اعدام یا خشونت نفوذ کرده در جامعه و از این قبیل را عریان کند احساسات مکارانه- مخاطب را عریان می‌کرد.

بیایید قضیه را اینگونه درنظر بگیریم که امیر معبد راستی راستی داشت خودکشی می‌کرد یا حتی واقعی‌تر؛ فکر کنید از خیابانی داریم رد می‌شویم و یک نفر از بالای ساختمانی در حال خودکشی است؛ خب عده زیادی هیجان‌زده دارند داستان را دنبال می‌کنند و می‌بینند بالاخره چه اتفاقی می‌افتاد. ما می‌دانیم این یک اجرای هنری است و چهارنفر محافظ هم دارد؛ فوق فوقش هم این است که گردن امیر معبد خدایی ناکرده می‌شکست…

اجرای امیر معبد بیش از هرچیز به ما می‌گوید که ما ملت جوگیری هستیم و در ابراز احساساتمان هم صداقت نداریم؛ و این جوگیری باعث می‌شود نه خود اجرا و نمایشش که فحوایش ما را تحت تاثیر قرار دهد؛ به عبارتی این امیر معبد روی یخ بود که مخاطبان را تحت تاثیر قرار می‌داد-که به نظر من عده‌ای بخاطر این‌که مثل «بیا نوازشم کن» محکوم نشوند که درواقع محکومیتی هم نبود، کولی‌بازیشان گل کرده‌بود- نه فحوای تاثیرگذار اجرایش. هیجانات مخاطبانی که تحت تاثیر عاطفی قرارگرفته بودند به عقیده من با تاثیراتی که فیلم اوشین رویشان می‌گذارد تفاوتی نداشت. قضیه همان‌گونه بود که در صحنه پایانی فیلم «خوب، بد، زشت» می‌خواهیم ببینیم. آیا بالاخره سنگ‌ها از زیر پای «توکو» می‌لغزد یا نه؟ اما این بار یک اجرای زنده را می‌بینیم و برای روشنفکرنمایی‌مان ضرر دارد که خود را متاثر نشان ندهیم. این هیجانات معمولی چیزی بود که اثر امیر معبد را به بهترین شکل برای من متبلور می‌کرد و بدون تعارف سرگرم‌کننده بود. شاید دروغین‌تر از همه، رفتار یکی دو محافظ بود که قضیه را می‌دانستند. ولی انگار ما طی این سال‌ها تنها در ابراز دروغین احساسات یا شاید وارد جو شدن تجربه کسب کرده‌ایم.

پایین آمدن معبد با طناب به خصوص این تصنع در احساسات یکی دو محافظ و عده‌ای از مخاطبان را بهتر نشان می‌داد. عده‌ای که به فکر نجات بودند، عده‌ای که بقیه را به شکل مستبدانه‌ای از دیدن منع می‌کردند و با الفاظ رکیک مورد خطاب قرار می‌دادند؛ شخصا به من گوشزد می‌کنند که نا حتی در انسان دوستی‌مان هم دیکتاتورمآبانه عمل می‌کنیم، جوگیر می‌شویم و بعید نیست برای نجات جان یک انسان هم‌دیگر را قربانی کنیم؛ تا شاید صفت انسان قهرمان به ما داده شود. به شخصه تصورم این است که در این اجرا امیر معبد بی‌پرده به دور از گزافه‌گویی و روشنفکربازی، هوشمندانه فضایی ایجاد کرده که هرسه شخصیت فیلم معروف «سرجیولئونه» را یک‌جا عریان می‌کرد؛ به دور از هرگونه تحسین و تقبیح و تکفیر.

لطفا ایمیل خود را وارد کنید